کد خبر: 3831 |
تاریخ انتشار : 04 آبان 1403 - 1:35 | ارسال توسط :
4 بازدید
0
می پسندم
ارسال به دوستان
پ

با توجه به آغاز پخش سریال غربت در روزهای جمعه در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر فصل اول سریال غربت از نظرتان می گذرد، همراه ما باشید.

صفحه اقتصاد –

سریال غربت سریال جدید و اختصاصی نماوا است که قسمت اول این سریال در روز جمعه ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۸ پخش شد، بازیگران این سریال آناهیتا درگاهی، مهدی حسینی نیا، بهاره کیان افشار، حسین مهری، ترلان پروانه و … می باشند.

خلاصه داستان سریال غربت

در خلاصه کلی سریال غربت آمده است :بعد از زلزله ۵ ریشتری افرادی که خانه های خود را از دست داده بودند به همراه خانواده در کمپی استقرار پیدا میکنند.

مردی خلافکار به نام فری که تحت تعقیب پلیس است در کارهای قاچاق از آنها سواستفاده میکند. زنان آن کمپ برای رهایی از اسارت فری نقشه دزدی از کمیته امداد را طوری طراحی میکنند

که مردان آن کمپ از نقشه بویی نبرند.

(تعدادی از زنان یک کارتل مواد مخدر تصمیم به فرار و مهاجرت می‌گیرند و در این مسیر برای فرار از صاحب کارشان می‌بایست از سد او گذر کنند…)

خلاصه داستان سریال غربت قسمت ۷

این قسمت بروزرسانی خواهد شد. 

خلاصه داستان سریال غربت قسمت ششم

فرهاد با احلام برمی گرده به اتاق خودش و طناب بافته شده اش رو میگیره دستش، احلام از ترس کم مونده سکته کنه.

محبوبه میره تو اتاق شاهرخ یه سیم میندازه گردن شاهرخ و می خواد بکشتش، بهش میگه تو ما رو فروختی، شاهرخ خودش رو از دست محبوبه نجات میده و میگه من اگه می خواستم بکشمتون خودمو نمی کشیدم کنار‌، گفتی این دختره بی کس و کاره میرم هر بلایی خواستم سرش میارم آره؟ قضاوتم کردی، چرا باهام حرف نزدی و مثل حیوون باهام رفتار کردی؟ من زنم هم جنس خودت نگام کن، نکنه باورت شده مَردم؟ من ادای مَردا رو درمیارم، چون مجبورم، من پشت شاهرخ قایم شدم چون میخوام از دردها و غم هام فرار کنم، من کشیدم کنار بخاطر ادی که می خواهیم با هم از این نکبتدونی بریم، ما با این نفربره حرف زدیم منتظرم با فری تسویه حساب کنیم بریم ارمنستان، زخمم از همه‌تون بیشتره ، بعد من بیام شما رو به فری لو بدم به اونکه یبار منو کشته تو خبر نداری چه بلایی سر من اورده، اون بی ناموس حتی به ناموس داداشش هم رحم نکرد، به من رحم نکرد محبوب. فکر کردی من این غربت رو دوست دارم؟ محبوب تو خیلی بی انصافی. محبوبه که تا اینجا ساکت بود میگه باشه تو نفروختی می خوام زنگ بزنم به صنم. 

محبوبه به صنم زنگ میزنه، صنم پشت گوشی گریه می کنه و میگه جاسوس…

ادامه داستان را در اینجا بخوانید.

سریال غربت

خلاصه داستان سریال غربت قسمت پنجم 

فری میاد داخل و همه جا رو بررسی میکنه میگه دیوار بتون آرمه هست و برای کندنش تی ان تی می خواد، فری دست فرید رو میگره و به نوچه هاش میگه جسد سمسار رو بردارن ببرن بیرون، بعد به فرید میگه جیگردار شدی دیوار میکنی، به صنم میگه همبازی بچگیت من بودم ولی تو چسبیدی به فرید، لیاقت میخواست همپای یله غربت بودن. فری نوچه هاش رو صدا میکنه بیان داخل و فرید رو ببرن به تخت ببندن، فرید با داد و التماس می گفت فرهاد داداش نکن هرچی میگه غلط کردم گوش نمیده. فری به صنم میگه می خوام برم چشمش رو برات قاب کنم. صنم مجبور میشه بگه تو بردی حرف میزنیم الان صبح میشه باید بریم با هم توافق می کنیم. فرید از ترس خودشو خیس می کنه، فری چاقو رو میزنه …

ادامه داستان را در اینجا بخوانید. 

سریال غربت

خلاصه داستان سریال غربت قسمت چهارم

شاهرخ با ترس وارد خونه فری میشه و ازش سراغ وسایلش رو میگیره بر که میداره، فری میگه از اومدن نامزد شاهرخ میگه که براش سند گذاشته و قراره بیاد بیرون. بعد از صنم میپرسه اما شاهرخ جوابی نمیده و سریع خارج میشه از خونه و از خبری که شنیده ذوق میکنه.

فرید همچنان دیوار رو میکنه و صنم هم به سمسار داروی خواب آور تزریق می کنه. 

دوست علی میاد سراغ وحیده و بهش میگه بیاد با علی صحبت کن حالش خیلی بده ، قول میدم دفعه آخر باشه، وحیده مجبور میشه قبول کنه و باهاش بره پیش علی که دم ریل قطار میز صندلی چیده و بساط پذیرایی چیده. وحیده به علی میگه باشه تو بردی قبول تو این زمونه که همه رد دادن تو واقعی ایی. علی میگه حالا میتونی یکم دوستم داشته باشی؟ وحیده میگه دنبال چی هستی؟ هر چقدر هم که رد داده باشی اینو می فهمی که آدم به هرچی که می خوای نمیتونه برسه، من اینو تو غربت خوب فهمیدم. علی میگه من گل بازم اما به یه چیزی اعتقاد دارم که آدما بهش میگن خدا…

ادامه داستان را در اینجا بخوانید. 

سریال غربت

خلاصه داستان سریال غربت قسمت سوم

از کمیته امداد برای بررسی وضعیت خانواده محبوبه و وضعیت جسمی پدرشون میان و ازشون سوالاتی راجع به بیماری پدرشون و وضع زندگیشون می پرسن که وحیده جواب میده و گواهی پزشکی پاشو میخوان که میاره نشون میده.

روز بعد وحیده با مادرش و باران پدرشون رو میبرن کمیته امداد، مسئول کمیته میگه با از کار افتادگی پدرشون موافقت شده و میتونند ببرنش خانه سالمندان.

مدیر کمیته با کارمندان جلسه ای میداره از شکایات مردم که گفتند تو مرکزش امنیت و حفاظت برای نگهداری نذورات برقرار نیست، مدیر هم از ایمانش به خدا میگه و لطف مردم.

غربت

ادامه خلاصه داستان قسمت سوم سریال غربت

سریال غربت

خلاصه داستان سریال غربت قسمت دوم

پسر سیدجلال میاد غربت دیدن وحیده، وحیده مجبور میشه بره باهاش حرف بزنه، ازش میپرسه حاضره بخاطرش خودش رو با قطار بکشه اونم قبول میکنه و روی ریل قطار می خوابه. وحیده ازش میپرسه چرا منو انتخاب کردی من بچه غربتم به دردت نمی خورم، اونم میگه منم بچه صاحب زمین های غربتم بدردت می خورم. اما وحیده میگه کم کم فازت می پره، یکدفعه قطار میاد و وحیده میگه از روی ریل بلند بشه هرچی میگه اون بلند نمیشه یه ثانیه به اصابت قطار مونده بود که وحیده میکشتش کنار و کلی میزنتش که این چه کاری بود که میکنی. اما اون خوشحال بود که نقشه اش عملی شده بود. وحیده با حال خرابش برمیگرده غربت. اونقدر پیش محبوبه گریه میکنه که محبوبه مجبور میشه جلوی دهنش رو بگیره آقاش نشنوه. محبوبه بهش میگه یه کم این پسره رو بازی بدی رفتیم آنتالیا، اونوقت هرکاری بخواهیم می کنیم، صنم داره کار رو جمع می کنه.

سریال غربت

ادامه خلاصه داستان قسمت دوم سریال غربت

سریال غربت

خلاصه داستان سریال غربت قسمت اول

پرده اول

تو مقر استقرار که بهش میگفتن غربت مشغول کشیدن غذا برای افراد ساکن بودند تو یه اتاقک صفورا از حال میره، خانمها به کمک صفورا میان و پاشوره اش می کنند که تشنج کرده، می خوان ببرنش درمونگاه اما صفورا راضی نمیشه و میگه من دیگه وقت ندارم کارم تمومه.

فرید تو دست مشغول فروختن دلار بود، صنم با رفیقش بساطشون رو میارن تا گوشه خیابون بچینند و بفروشن، اون نزدیک مرکز جمع آوری پول برای کمیته امداد بود، صنم تمام حواسش به مأمورای کمیته که برای بردن پولها اومده بودند بود.

نامه ای بدست فرید میرسه که حاوی پاسپورتش برای مهاجرت بود. فرید میاد پیش صنم و نامه و پاسپورت رو بهش نشون میده، صنم میگه مبارکه، من کی برم محضر الان برم یا بذارم بپری بعد؟ فرید میگه عجله داری؟ دلت می خواد اسمم رو از شناسنامه ات در بیاری؟ صنم جواب میده دوست دارم تا کسی بو نبرده تمومش کنم و یه المثنی بگیرم. فرید میگه واقعا رفتن اینقدر راحته، اما صنم میگه فرید اگه اذیت میشی دیگه نیا دیدن من ما باهم حرف زدیم گفتم که تا پشتوانه مالی درستی نداشته باشم نمیام عشقم، تو هم الان اولویتت اینه ( به پاسپورت اشاره میکنه) ، اما فرید عصبانی میشه و داد میزنه که آره نیست اولویت من تویی، روزیکه این مهر خورد زیر پاسم فکر می کردم بهترین روز عمرمه اما دیدم نه، گفتم من دیگه پای کدوم بساط برم صنم رو ببینم، من گفتم میریم اونور دو شیفت کار می کنم تو رو به آرزوت میرسونم مگه نمی خواستی رو استیج باشی، خیلی بی معرفتی فقط فکر پولی، صنم میگه الان کار دارم برو بعدا حرف میزنیم، عصر از غربت بهت زنگ میزنم. فرید برخلاف میلش مجبور میشه بره.

سریال غربت

صنم پاسپورت فرید رو بدون اینکه فرید بفهمه بر میداره و میبره غربت به محبوبه نشون میده، میگه این آدم قراره دیوار رو برامون سوراخ کنه قرار بود بپره حالا نمی دونه پاسپورتش اینجاست، حالا قراره یه دیوار سه متری رو بخاطر ما بکنه بعد بره، محبوبه بلند میشه میگه عملی ام اما بلیط بختم رو نمیدم دست قاتل شوهرم، صنم میگه قاتل شوهرت همونه که فرید رو فرستاد لا کار داستان، محبوبه میگه این بی وجود اگه نترسیده بود الان فریدونی غربت بود نه فرهاد، تو خوابش هم نمی‌دید جای داداشش بشینه و حال و روز من این نبود، این همون محبوبه است؟ نگاه می‌کرد زمین می لرزید، عارت نمیاد بگی خواهرتم؟ صنم میگه: ما یه دیوار کوفتی داریم به کی اعتماد کنیم؟ تو به کی اعتماد داری؟ به این سیف الله ریقو؟ دماغش رو هم نمیتونه جمع کنه، واسه همین میگم فرید به دردمون می خوره، خیلی از من و تو بیشتر کینه داره. محبوبه میگه از کجا معلوم قبول کنه؟ ما رو لا کار نذاره؟ صنم میگه قبول میکنه. الانم دارم میرم به فرید زنگ بزنم.

سریال غربت

برای خواندن ادامه این مطلب روی لینک زیر کلیک کنید.

ادامه خلاصه داستان قسمت ۱ سریال غربت

 

پیشنهاد سردبیر


منبع خبر: صفحه اقتصاد / خلاصه قسمت اول تا آخر سریال غربت + عکس های سریال

گردآوری و انتشار اخبار در این تارنما با هوش مصنوعی و ابزار های الکترونیکی اتوماتیک صورت می پذیرد و تمامی حقوق گردآوری و تالیف خبر متعلق به ناشر اصلی آن که در لینک فوق به آن اشاره شده است می باشد. در صورت نیاز به ارسال جوابیه یا توضیح تکمیلی علیه یا له مطلب منتشر شده صرفا از طریق مرجع اصلی خبر اقدام نمایید.

منبع خبر «» است و تیترنا – TitrNA در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر می‌دانید، خواهشمند است کد ( 3831 ) را همراه با ذکر موضوع به شماره  09800000000  پیامک بفرمایید.با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه تیترنا – TitrNA مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
له ملگرو سره یي شریک کړئ.
لینک کوتاه خبر:
×
  • ستاسې رالېږل شوې لیدلوری به د اندیال وېبپاڼې تر تایید روسته خپرېږي.
  • هغه پېغامونه نه خپرېږي، چې منځپانګه یې تورونه او کنځل وي.
  • هڅه وکړئ، په پښتو پېغامونه راواستوئ.
  • له ملگرو سره یي شریک کړئ.

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نظرتان را بیان کنید